Bôa -Duvet Blog

من دوست داشتم الآن اینجا نبودم . می تونستم جایی باشم که ... . نور نباشه که کسی بتونه کسی رو خوب ببینه . از اون شبهایی که همه چراغا خاموشن . و ... ماه هم باشه . هوا هم خنک باشه . دیگه هیچ دردی رو حس نکنم . فکرم آروم بگیره و بتونم فقط و فقط یک لحظه آروم باشم ... و ... تو هم ... باشی ...
پ.ن : یه خستگی آشغالی دارم که اصلا ول کن نیست ... کسی نیست اینجا یه کم من رو خوشحال کنه ؟