Bôa -Duvet Blog
Chinese Melody 4

خوابش نمی برد
می نشیند کنار دستم تا صبح حرف میزند
که چقدر پوچ انگار
که چقدر روشنفکر است
که خدا را قبول ندارد
که زندگی را به هیچ جایش حساب نمی کند
که تا به حال با چند دختر خوابیده و باز هم ادامه داده
که فلان بار خودکشی کرده
که حالا هم که اینجا نشسته فردا قرار است باز هم بمیرد
می گویم بازی کردن را دوست داری ؟
نیشخند می زند می گوید زندگی خودش یک بازیست
اسلحه را می گذارم توی دهانش ، می گویم تا سه می شمرم و بعد مرگ
خودش را خیس می کند