Bôa -Duvet Blog
1 . همیشه می گفتند که انسان هر شب خواب می بیند ، گاهی به یاد می آورد ، همیشه فراموش می کند ...
2 . داشتم در خیابانها قدم می زدم ، آرام آرام نزدیک شد ، خوابی که پس از روزها فراموش کرده بود ...
3 . خودم را دیدم که راه می روم ، خارج از شهر ، میان کوه­ها . کوهی بود ، بالا رفتم ... رویا ناپدید شد ، باران آمد .
4 . باران یک خوبی دارد ، کسی فرق آب و اشک را نمی فهمد ...
5 . it rains