Bôa -Duvet Blog
سکته نکنید !
نمی شود گفت که ندیدید ، حتما تا به حال دیدید ، زیاد هم دیدید . از این برنامه ها که اولش دوربین از یک کوچه خاکی رد می شود ، بعد یک در زوار در رفته را نشان می دهد ، بعد چهره یک زن ، یا به عبارتی یک دماغ ، را نشان می دهد به اضافه "های های" 4 الی 10 بچه . نمی شود ندیده باشید فلاکت این دوستان عزیز را . ولی آقای عزیز و حتی شاید خانوم عزیز ! به نظر می رسد منظور من جلب ترحم شما دوست عزیز است ؟ پناه بر خدا که نه ! خواستم بپرسم که تا کی باید حیوان بودن بعضی از دوستان را تحمل کرد ؟ که به خود اجازه می دهند راه بیافتند کوچه به کوچه دنبال دری زوار در رفته ، از آن مردی ، زنی زوار در رفته تر بیرون بکشند و جلوی دوربینهایشان نمایش غرور شکسته را برای هزارمین بار برای ما به تصویر بکشند .
یک سوال کوچک . چرا برای اینکه نشان بدهید ، یا اگر بهتر بگویم ، به مردم بفهمانید که کمک کردن چیز خوبی­ست و بدبختی دیگران چیز بدی­ست ، اصرار دارید امیال پست آدمیزاد را به رخ ما بکشید ؟ و از آن بدتر ! چرا می خواهید امیال پست مخاطبانتان را بیدار کنید . از مخاطبان فاصله می گیریم ، چون صحبت من این نیست .
صحبت من آن بچه هایی هستند که ... وسیله­ای از آنها می سازید برای جلب ترحم . به خدا اگر به فکر ثواب هم باشید ثواب دارد ، ثواب دارد که تصویر مات کردنهایتان را از روی بازوی زنان و یک تابلو مثلا مبتذل ( آن هم در یک فیلم سیاه و سفید ! ) بردارید و بگذارید روی صورت این بچه ها . که فردا مدرسه می روند ، کم کم بزرگ می شوند و در نهایت حافظه ای هم دارند پر از گذشته !
قشنگی کار شما هم همین است که برای خود چه خواب شبی درست می کنید که شاید از توهم خیر عمل خود وجدانتان یک سال آسوده باشد و تعریف دیگران و رضای دوستان و ثواب آخرت و الی آخر هم رویش ! ولی در نهایت ، اگر جای شما بودم دعا می کردم که آن خدایی که در خیال خود دارید هرگز بویی از وجود نداشته باشد . می فهمید ؟ فقط دعا می کردم ...
پ.ن : سکته نکنید ! من همون فربد پست پیشم به اضافه یه کم ... یه کم !؟ بی خیال !